بدون شرح ...

با احترام به تمام عقاید و سلیقه ها :...

این آسمون آبی سقف شهره مرده ها

تو  آسمون صدای من صدای عقده ها

عقده ای که حرف بود و کسی نشنید

تو   امتحانه   زندگی   رد   و    تجدید

چونکه من همرنگه این جماعت نبودم

پشت من بد گفتین حتی جوابم ندادم

نخواستم که حرمت ها شکسته بشه

و نزاشتم  عقیده هام  شکست بخوره

چیزی که از زندگی فهمیدم حسرت بود

حسرت چیزایی که نداشتم به دلم موند

من  از  زیر زمین  میرسم  به  بام تهران

شکوفه   میدم   مثل   باره   هر   سال

یکی  بازیچه  شد    یکی  بازی  گردون

یکی  فرار  از  خونه  و  مهمون  خیابون

هفت سالمون بود امیده یه کشور بودیم

حالا عرصه رو تنگ کردن جمع کنیم بریم

بیداد میکنه  فقر ،  فحشا ،  بی سوادی

حالا  ما  شدیم  جوونای  روغن  نباتی؟

قده تو  بلند نیست  سقفه اینجا  کوتاهه

حتما  تو  این  یکیم دست اجنبی تو کاره

خون  شهیدی  که به حق رو دیوار پاشید

کی میخاید از این خواب خرگوشی پاشید

هیچ قاضی هم رای اش رو مطمئن نمیده

هیچ کسی  بی دلیل  اینجا متهم  نمیشه

مهم نیست که  قدرت  دست یکی دیگس

چون  تو  آخرت همه ی  آدما یکی  میشن